سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز :17
  • بازدید دیروز  :15
  • کل بازدید :58035
  • تعداد کل یاد داشت ها : 111
  • آخرین بازدید : 103/9/6     ساعت : 10:24 ع




برچسب ها : شهدای سپاه  ,


        




برچسب ها : شهدای سپاه  ,


        




برچسب ها : شهدای سپاه  ,


        




برچسب ها : شهدای سپاه  ,


        

 

 

سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس می‌گوید: یک شب یادم هست شهیدحسن باقری با سرلشگر صفوی آمدند سوسنگرد در اتاق اطلاعات که یک اتاق تقریبا 20 متری بود. آن شب هم ما غذا نان و پنیر و ریحان داشتیم.

 

 

 بسیاری از رجال سیاسی، نظامی، اصحاب فرهنگ و هنر، نمایندگان مجلس و مسئولین کشور ما نیز در هشت سال دفاع مقدس به‌ عنوان رزمنده‌ای دلاور در میادین جنگ حضور داشتند. آن‌هایی که امروز میدان مبارزه‌شان در مقام مدیریت یا کارهای کلان فرهنگی تعریف می‌شود، خاطراتی شنیدنی از مقاومت در جبهه‌ها دارند. روایت برخی از این خاطرات به‌بهانه هفته دفاع مقدس خالی از لطف نیست.

سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس است که در ایام هفته دفاع مقدس رئیس ستاد مرکزی بزرگداشت هفته دفاع مقدس نیز برعهده دارد. سردار کارگر علاوه بر مسئولیت‌های مختلفی که داشته است به عنوان یک رزمنده جانباز گفتنی‌هایی از جبهه‌ها دارد.  در بیان یکی از خاطراتش از دوران دفاع مقدس به تفکرات شهید حسن باقری در سال 1360 اشاره می‌کند و خاطره اش را چنین روایت می‌کند:

اواخر سال 1360 با آقای مهدی زین الدین کار می‌کردیم. شهید زین الدین مسئول اطلاعات سوسنگرد بود که بعدا فرمانده لشگر 17 علی ابن ابیطالب(ع) شد. او توی سوسنگرد بود و من هم مسئول شناسایی‌اش بودم. دو تا تیم بیشتر نداشت که من مسئول یکی از آن‌ها بودم. آن موقع امکانات خیلی کم بود و ما هم با یک گرفتاری‌هایی به شناسایی می‌رفتیم. همیشه باید می‌رفتیم پشت دشمن شناسایی می‌کردیم.

یک شب یادم هست شهید حسن باقری  با سرلشگر صفوی که در جنگ به او آقا رحیم می‌گفتند، آمدند سوسنگرد در همان اتاق اطلاعات که یک اتاق تقریبا 20 متری بود. حسن آقا یادم هست با سواری هم آمده و خودشان رانندگی کرده بودند. آن موقع به این صورت نبود که راننده داشته باشند. سرلشگر باقری راننده بود و آقا رحیم هم کنارش نشسته بود و آمده بودند سوسنگرد. آن زمان برق ما با موتور برق تامین می‌شد آن هم اگر موتور برقی پیدا می‌شد. اگر نبود هم که یک گردسوز روشن می‌کردند. آن شب هم ما غذا نان و پنیر و ریحان داشتیم. بچه‌ها از همان طرف‌ها رفته بودند ریحان چیده بودند تا با نان و پنیر بخوریم. آقا رحیم کمی خسته بود و دراز کشیده بود. حسن آقای باقری، مهدی زین الدین، من، شهید احمدی خلج و یکی دو نفر دیگر از شهدا که اسمشان یادم نیست همه آمدند در اتاق دور سفره شام. آقای جبلی کریمی هم در جمع بود که الان هم هستند. تاریخ دقیقش یادم نیست اما اوایل سال 60 بود. چون هنوز آقای بهشتی شهید نشده بودند. ما همانجا بودیم که خبر شهادت ایشان را شنیدیدم.

خلاصه در این جمعی که توصیف کردم شهید حسن باقری شروع کرد به صحبت کردن که: "ما باید اینجا یگان تشکیل بدهیم. باید جبهه‌ها را تقویت کرده و عراق را شکست دهیم. باید عراق را به عقب بزنیم." چیزهایی می‌گفت که وقتی ما گوش می‌‌دادیم، تعجب می‌کردیم. آن موقع در سال 60 کمترین امکانات را هم نداشتیم و سپاه هم بعد از چندین ماه تازه وارد جنگ شده بود. ایشان یک طرح‌هایی را می‌گفت که برای ما باور پذیر نبود. می‌گفت: "ما باید پیروز شویم. حتی عراق را مجبور کنیم که شرایط ما را بپذیرد. باید خرمشهر را بگیریم." آن موقع وقتی به حرف‌های ایشان گوش می‌کردیم، می‌گفتیم چرا با این شرایط ایشان چنین حرف‌هایی می‌زند؟ ولی بعدها دیدیم چیزهایی که سرلشگر باقری می‌گفت واقعا تحقق پیدا کرد. در جنگ چه اتفافات فراوانی افتاد. لشگرها و تیپ‌های سپاه تشکیل شد. سپاه یک ارتش قوی شد. و توانستیم پیروز شویم.

در جبهه شرایط به گونه‌ای نبود که ما فکر کنیم همه پیروزی‌ها یک دفعه اتفاق افتاد. چون بعضی وقت‌ها به جنگ ظلم می‌کنند. و برخی می‌گویند رزمندگان شب عملیات الله اکبر می‌گفتند و به خط می‌زدند و باقی جریانات، اما اینطور نبود. خیلی برنامه‌ریزی‌های دقیقی صورت می‌گرفت. در همین عملیات فاو یک سال فقط رود اروند اندازه گیری می‌شد که جزر و مدش در چه زمان و چگونه انجام می‌شود تا بتوان با توجه به آن عملیات کرد. این ظلم است که بگوییم جنگ اتفاقی به نفع ما تمام شد. جای همه شهدا خالی است. به نظرم جبهه یک مکتب بود که امروز باید به معارف آن حتما توجه شود.





        
بچه ها بیشتر از یک ماه در محاصره دشمن قرار گرفتند و برای اینکه مردم روستا از عدم وجود آذوقه رزمندگان با خبر نشوند بچه ها سی روز قبل از ماه رمضان روزه گرفتند و این در شرایطی بود که ما برای سحر و افطار غذای مناسبی نداشتیم .

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس، سردار رادان جانشین فرماندهی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در حاشیه مراسم گردهمایی فرماندهان غرب و شمال غرب کشور در گفتگویی اختصاصی با خبرگزاری دفاع مقدس ضمن آرزوی قبولی لحظات عبادی همه ایرانیان در ماه بندگی خدا به دلایل حفظ روحیه معنویت در بین رزمندگان دوران دفاع مقدس پرداخت .

وی گفت:  اشخاصی  که امروز گرد سپید روزگار بر چهره هایشان نقش انداخته است، به عنوان رزمنده و فرمانده دفاع مقدس پیش روی شما جوانان به ذکر خاطره می پردازند روزگاران دفاع مقدس جوانانی رشید و غیرتمندی بودند که در میادین جنگ و جهاد به عنوان فرمانده گردان، فرمانده عملیات، فرمانده سپاه، فرمانده تیپ و فرمانده یگان  خالصانه و بدون هیچ چشم داشتی لبیک گویان به ندای امام و مقتدای خویش در برابر جهان کفر جانهایشان را بر کف دست گرفته بودند و جان افشانی می کردند.

رادان در ادامه گفت: دور هم جمع شدن این رزمندگان باعث تجدید خاطره از روزهای دفاع و هم گرامی داشتی از خاطرات بچه هایی است که رفتند و شهید شدند، در حقیقت می توان گفت این دوستان ما که امروز در این مکان جمع شده اند یادگاران و جاماندگان از دوستان شهیدمان هستند.

وی با اشاره به بالا خواندن درجه و مقام شهید افزود: بهترین آرزویی که می توانم برای دوستانم داشته باشم این است که آخرین لحظه عمرشان ختم به شهادت شود، حیف این رزمندگان است که در بستر از دنیا بروند.

جانشین فرماندهی نیروی انتظامی با اشاره به دلیل وجود انسجام رزمندگان دفاع مقدس بیان داشت: در آغاز دوران جوانی، این افراد که بهترین لحظات عمرشان بود؛  با تحمل تمام سختی ها و وحشتناکترین فجایع انسانی در کنار هم بوده اند و روزگاران سپری کرده اند و همدیگر را حمایت می کرده اند از یکدیگر درس اخلاق و ادب و زندگی یاد می گرفتند و به  یکدیگر عشق می ورزیدند.

وی در ادامه گفت: این بچه هایی که در این محافل ها جمع می شوند زمانی که به منطقه عملیاتی آمدند آنقدر جوان بودند که هنوز موی صورتشان بیرون نیامده بود اما من خدا را  شاهد می گیرم بعد از اینکه از کردستان رفتند موی صورتشان سفید شده بود. پس نتیجه این معادله به سادگی به  دست می آید کسانی در آن وضعیت و شرایط سختی در کنار همدیگر بودند اکنون طبیعی است که نمی توان آن روزها را فراموش کنند و زمانی که همدیگر را می بینند مهربانانه و عاشقانه همدیگر را در آغوش می گیرند و ابراز محبت می کنند.

سردار رادان با اشاره به معنویت در جبهه ها در ماه رمضان ادامه داد: رمضان در کردستان و مخصوصا وقت عملیات ها حال و هوای خاص خودش را داشت.

وی گفت: پایگاهی را در عمق ضد انقلاب تسخیر کردیم و در آن منطقه مستقر شدیم، ایام عملیات مصادف بود با نزدیک شدن به ماه رمضان، بچه های رزمنده یک شب منطقه را تسخیر کردند به دلیل حساسیت منطقه و شکست سخت ضد انقلاب پاتک های از سوی دشمن بر منطقه صورت گرفت، بچه های ما به دلیل عدم شناخت از منطقه هنور در سنگر مستقر نشده بودند و در بعضی از منازل تخلیه شده پناه گرفته بودند، ضد انقلاب تلاش زیادی برای بازپس گیری منطقه انجام داد که به دلیل جان فشانی های بچه های ما موفق نشدند.

وی در ادامه با اشاره به وضعیت روزه داری در کردستان افزود: یک انبار بسیار کوچکی داشتیم که جیره غذایمان را در آن ذخیره می کردیم که مقدار آن هم بسیار اندک بود ضد انقلاب انبارمان را شبانه به آتش کشید و از محل عقب نشینی کرد، به دلیل بارش سنگین برف در منطقه راه های عبور و مرور نیز مسدود بود و در واقع راهی برای رساندن آذوقه وجود نداشت، شرایط جوی هم به گونه ای بود که حتی هلی کوپتر هم توانایی پرواز در منطقه را نداشت.

جانشین ناجا ادامه داد: بچه های ما بیشتر از یک ماه در محاصره دشمن قرار گرفتند و برای اینکه مردم روستا از عدم وجود آذوقه رزمندگان با خبر نشوند بچه های ما سی روز قبل از ماه رمضان روزه گرفتند و این در شرایطی بود که ما برای سحر و افطار غذای مناسبی نداشتیم . این شرایط به گونه ای بود که وقتی ماه رمضان آغاز شد، بچه هایمان توان برای روزه گرفتن نداشتند

شهید رحمتی پس از چهل روز از محاصره زمانی که متوجه وضعیت آذوقه و محاصره ما شد با تلاش فراوان معبری را برای رساندن کمک به ما باز کردند که اواسط رمضان آذوقه برای نیروهای ما رسید.بهترین و خاطره انگیز ترین ماه رمضان زندگی ام در ان ایام سپری شد.





        

 

علیرضا افشار فرمانده سابق بسیج مستضعفین با ذکر خاطره ای جالب از حضور رهبر انقلاب در دوران دفاع مقدس گفت:
 "یک بار در معیت مقام  معظم رهبری به جبهه جنگ رفتم و در خدمت ایشان بودم. یادم می آید ایشان برای بازدید از منطقه و گرفتن گزارش از فرماندهان در منطقه مریوان حضور پیدا کردند. 
در مسیر و در مدتی که در منطقه در معیت مقام معظم رهبری ( رئیس جمهور وقت) بودیم اشراف ایشان بر مباحث جنگ و توجهشان به برنامه های سپاه و ارتش و مباحثی که در جلسات با فرماندهان عالی جنگ مطرح می شد واقعاً دیدنی بود. 
 اما نکته ظریف و اصلی آن است که مقام معظم رهبری بر مباحث انسانی در جنگ تاکید داشتند. 
در محضر مقام معظم رهبری مقایسه ای میان ارتش و سپاه شد و اینکه سپاه برای جمع آوری حتی پیکر مطهر شهدا واحدهایی را تأسیس کرده است. یعنی همان گردانهای ثارالله. در این واحدها نیروها خطر را می پذیرفتند که بروند در منطقه و پیکر مطهر شهدا را تخلیه کنند و این واحدها در ارتش نبود. 
ایشان آنجا اشاره فرمودند که این نگاه درستی است؛ یعنی باید به مباحث انسانی این طور فکر کنیم. 
شاید چون عزیزان ارتشی ما با آن ساختار کلاسیک سازماندهی شده بودند و این واحدها در آن سازمان پیش بینی نشده بود که بعضا عزیزان سپاهی و بسیجی به آنها کمک می کردند.





        
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >